چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش، بت شکن!
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم ، نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیا مدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح، ظهر، نه! غروب شد نیامدی!!!